نوشته اصلی توسط
delvapas2000
سلام دوستای عزیز مشاورکو
مدتها قبل منو دوتا از وابستگانم یه نفر رو که بدهکار یکی از وابستگانم بود تحت فشارشدید گذاشتیم و به پیشنهاد من اونو انداختنش زندان
هدف این بود که بدهکاریشو پس بده اما ادعای نداری میکرد و البته راست میگفت واقعا نداشت
من بخاطر حس علاقه و احترامی که واسه اون بستگانم داشتم و بدون اینکه منفعت مادی برا خودم داشته باشه خیلی پی این قضیه رو گرفتم
اخرش اون بدهکار تو زندان سکته کرد و مرد
بستگانم بیخیالن و پشیمون نیستن تازه دنبال دریافت پولشون از وراث اون شخص هستن
اما من شدیدا عذاب وجدان گرفتم هرچی زمان میگذره عذاب وجدانم بیشتر میشه
امروز با زن بابام راجع به همون موضوع حرف میزدیم بمن گفت فلانی تو خیلی اتیش سوزوندی تو اون ماجرا
من بیشتر وجدانم اذیت شد
واقعا نمیدونم چطور با وجدانم کنار بیام چون این مساله هرگز جبران شدنی نیس
وراث اون شخص هم بعلت نفرت متقابل بین ما اصلا نمیشه و نمیخوام سمتشون برم واسه دلجویی و محبت
چون همونطور که گفتم نفرت متقابل بین منو اوناست و اتفاقاتی قبلا افتادن که به دلایلی نمیتونم شرح بدم اما واقعا حق دارم از اون افراد بیزار باشم
با این عذاب وجدان سنگین چیکار کنم؟